اعتماد به نفس وعدم اعتماد به نفس
اعتماد به نفس یک مهارت است.اعتماد به نفس وابسته به موفقیت است.
باور های غلط و اشتباهی که ما درباره اعتماد به نفس داریم ،باعث شده که نتوانیم آنچنان این مهارت را درخودمان تقویت کنیم.
باور غلط اول: اعتماد به نفس یک خصلت شخصیتی است
باور غلط دوم: اعتماد به نفس ثابت است وتغییرنمی کند.
باور غلط سوم:اعتماد به تفس با ایمان و باور آغاز می شود.(اندیشیدن به افکار مثبت قظعاُ باعث می شود که در لحظه احساس بهتری داشته باشیم،اما آن تغییری را که شما خواهان آن هستید ،شکل نخواهد داد.)
هر وقت اعتماد به نفس واقعی به دست آوریم آن موقع است که می توانیم که چگونه “نه” بگوییم ،می توانیم اهداف خودمان را با ارزش ها و فعالیت های خودمان هم راستا کنیم،میتوانیم مذاکره بدون ترس انجام بدهیم،می توانیم روی خودمان کنترل بهتری داشته باشیم.
مهمترین واقعیت این است که اعتماد به نفس با عمل و اقدام شروع می شود،بله با اقدام و عمل شروع می شود..
نکته بسیار مهم:اگر شما مشکلی دارید که می توانید با عمل و اقدام کردن حل بشود،پس شما مشکلی ندارید.
اگر ما برای چیزی تلاش کنیم یا درآن به موفقیت می رسیم و یا می توانیم به سلامت آن را پشت سر بگذاریم،حتی اگر آن را پشت سر بگذاریم و در آن مرحله گند بزنیم ،بالاخره ما چیزی یاد گرفتیم که این باعث می شود ما مهارت های خود را بسازیم و هنگامی که در چیزی مهارت بدست بیاوریم و کسب کنیم ،آن موقع است که تسلط و شایستگی ما بیشتر می شود. (تسلط و شایستگی :یعنی با تکرار یادگیری چیزی کمتر به آن فکر می کنید و دیگر وقتی برای مضطرب شدن و ناراحت شدن نداریم یا تمایل به بهتر و بهترشدن در زمینه ای که برای ما اهمیت دارد)وقتی ما تسلط وشایستگی مان بیشتر بشود ،آنگاه اعتماد به نفس در ما رخ می دهد وشکل می گیرد،که به تمام این مراحل چرخه شایستگی اعتماد به نفس می گویند.
عموماُ ما انسان ها به ترس از شکست فکر می کنیم ، ترس مهمترین علت توقف ما در رسیدن به هدف و مقصودمان است .اگر ایمان وباور داشته باشیم و ترس را کنار بگذاریم ،ما عملاُ وادار به شروع کار می شویم و اقدام می کنیم .پس ترس عاملی است که در را روی امکانات و منابع می بندد و ایمان و باور کلیدی است برای بازکردن قفل این در.. پس نگاه ما روی هدف متمرکز باشد نه روی چیزهایی که موجب ترس ما می شود.
وهمانطور که فکر میکنیم ،شروع به شک کردن درباره خودمان می کنیم و این سبب به وجود آمدن چرخه عادت در ما می شود.
تنها راه برای شکستن چرخه عادت این است که باید یک رفتار متفاوت را جایگزین کنیم.پس ما باید دست به کار شویم.
همه ما انسانها در مغز خود بخشی داریم بنام بیزال گانگلیا، جایی است که همه چرخه های عادت ما در آن جا کد گذاری می شود.مانند:پوشیدن شلوار یا پیراهن ،نگرانی،اضطراب ،عدم اعتماد به نفس و…..
وقتی ما شروع می کنیم به دست به کار شدن برای ایجاد یک رفتار متفاوت ،قشر جلوی مغزخود را فعال می کنیم و این بخش در مغز است که برای تفکرات راهبردی ،برای تغییر و برای کارها را با جسارت انجام دادن به آن نیاز داریم.
حس اعتماد به نفس بیشتر زمانی رخ می دهد که ما با تمایل برای تلاش کاری را آغاز کنیم،زیرا اعتماد به نفس فقط به عمل کردن بستگی دارد.
در زندگی ما غالباُ چهار مانع عدم اعتماد به نفس وجود دارد:
۱٫مردد بودن و شک کردن
۲٫پنهان شدن
۳٫عیب جویی
۴٫احساس درماندگی
درپایان تعریف ساده که می توان برای گزینه های اعتماد به نفس و عدم اعتماد به نفس نوشت:
اعتماد به نفس:تصمیمی برای تلاش کردن است.
عدم اعتماد به نفس:تصمیمی برای تلاش نکردن است.